فیلمهای منتشر شده از زورگیریها و سرقتهای خشن در فضای مجازی طی هفتههای اخیر، از یک طرف باعث ایجاد نگرانی در بین شهروندان شده و از طرف دیگر، این سوال را پررنگتر از قبل در ذهنها پیش میآورد که ریشههای اجتماعی بروز این رفتارهای خشن چیست و چرا سارقان آنقدر جری شدهاند که به راحتی و پرتکرارتر از قبل دست به ارتکاب چنین جرایمی میزنند؟! تا جایی که فرد زورگیر در روز روشن و در ترافیک یک اتوبان بزرگ تهران و در مقابل چشم صدها شهروند، با قمه اقدام به زورگیری و سرقت از یک خانم میکند!
هرچند درباره این پدیده خشن و خطرناک، اخیرا رئیس دستگاه قضا و دادستان کل کشور به نوعی آخرین اتمام حجت را با این قبیل افراد کرده و اعلام کردهاند که دست زدن به چنین اقداماتی در حکم «محاربه و افساد فیالارض» است و این یعنی، سارقان خشن در صورت ارتکاب جرم با سلاح سرد یا گرم، باید منتظر صدور حکم اعدام باشند؛ تدبیر قضایی موثر و کارآمدی که در صورت اجرای دقیق و سریع، حتما نقش چشمگیری در بازدارندگی از ارتکاب این جرایم خشن و ارتقاء آرامش و امنیت خاطر مردم در کوچه و خیابان خواهد داشت.
اما صرف نظر از اینکه برخورد قاطع، موثر و بازدارنده با این قبیل جرائم وظیفه ذاتی پلیس و دستگاه قضایی است، باید به دو سوال مطرح شده در ابتدای این نوشتار برگردیم؛ اینکه اولا ریشه این جرایم چیست و ثانیا، چرا این جرایم تشدید شدهاند و به اصطلاح مجرمان جریتر و نترستر شدهاند؟!
در پاسخ به سوال اول باید به این نکته اشاره کرد که هرچند ارتکاب جرم، طبق قانون مستوجب مجازات فرد شرور است و نباید از حقوق بزهدیده و حق عموم جامعه چشمپوشی کرد، اما ارتکاب این قبیل جرائم و زیاد شدن آنها، باید شاخکهای آسیبشناسان اجتماعی را حساستر از قبل کند تا به ریشههای فرهنگی و اجتماعی بروز این رفتارهای خشن بپردازند و یافتههای پژوهشی و تحقیقاتی آنها پیش چشم مدیران و سیاستگذاران کشور قرار گیرد؛ ریشهها و عللی مثل فقر و بیکاری، حاشیهنشینی، اعتیاد – مخصوصا به مواد روانگردان و صنعتی –، معاشرت با افراد نااهل و سابقهدار، عدم برخورداری از حمایتهای عاطفی والدین و ... همگی از جمله مسائلی هستند که در صورت علاج نکردن آنها به صورت ریشهای و برنامهمحور، میتوانند دائما نوجوانها و جوانهای در معرض آسیب را به گرداب ارتکاب جرم – مخصوصا جرائم خشن – بکشانند و چرخه ناامنی را تکرار کنند. بدون تعارف باید گفت، اگر همه مسئولان امر از سالها قبل که رهبر حکیم انقلاب، بعد از تذکرهای چندین و چندباره شخصا پای کار مسئله آسیبهای اجتماعی آمدند و چندین جلسه شورای اجتماعی کشور در حضور ایشان تشکیل شد، آنطور که مورد تاکید حضرت آقا بود، «کار فوقالعاده و متفاوت» انجام میدادند، امروز اگر شاهد کاهش این قبیل جرائم نبودیم، حداقل شاهد افزایش و تشدید آن هم نبودیم. بنابراین، امروز هم در کنار تشدید نظارتها و برخوردهای انتظامی و قضایی با این مظاهر ناامنی، لازم است تا ریشههای معضل دقیقا بررسی و احصاء شده و با جدیت و برنامه، برای کاهش آنها اقدام شود.
اما سوال دوم هم مهم است؛ چرا دل و جرأت سارقان خشن و زورگیر از قبل بیشتر شده و با وقاحت دست به ارتکاب جرم میزنند؟! پاسخ این سوال را از یک طرف باید در بازدارنده و موثر نبودن مجازاتهایی که تاکنون اعمال شده، جستجو کرد و از طرف دیگر، باید به عواملی توجه کرد که خواسته یا ناخواسته دست پلیس را – به عنوان حافظ نظم و امنیت مردم – برای اعمال اقتدار و شکستن هیمنه اراذل و اوباش و سارقان میبندد. به عنوان مثال، خلأهای قانونی در بکارگیری سلاح در مقابل مجرمان خشن و نیز عدم حمایتهای قضایی موثر و کارآمد از حافظان نظم و امنیت شهروندان در مواقع بروز حادثه و تشکیل پرونده قضایی، از جمله مشکلات و دغدغههایی است که اگر به سرعت و با دقت رفع نشود، نه تنها به کاهش جرائم کمک نخواهد کرد، بلکه به اقتدار پلیس هم ضربه میزند؛ آنهم در شرایطی که فرماندهی انتظامی تقریبا هر چند روز یکبار، یک شهید برای حفاظت از نظم و امنیت مردم عزیز ایران، تقدیم میکند. در چنین شرایطی که تهدیدات اجتماعی و امنیتی متنوعتر و پیچیدهتر شده، حمایت قانونی موثر و عملیاتی از ماموران پلیس – در کنار رفع دغدغههای سازمانی و معیشتی آنها – از نان شب هم برای جامعه واجبتر است و نباید مشمول روزمرگیهای اداری و مدیریتی شود.
ارسال نظرات